«استیون هاوکینگ» (Stephen Hawking) یکی از مشهورترین دانشمندان جهان محسوب می‌شود. بخش اعظمی از این شهرت، به دلیل نگارش کتاب‌های علمی پرفروش بود. در کنار نگارش این کتاب‌ها، او در زمینه‌ی کیهان‌شناسی و فیزیک نظری هم اقدامات و پژوهش‌های قابل توجهی انجام داده که در ادامه به تعدادی از آن‌ها می‌پردازیم.مفهوم «تکینگی گرانشی» (gravitational singularity) به نقطه‌ای تک‌بعدی اشاره می‌کند که جرمی بی‌نهایت بزرگ را در فضایی بی‌نهایت کوچک جای داده است. در تکینگی، جاذبه به بی‌نهایت می‌رسد، فضا-زمان انحنایی بی‌نهایت برمی‌دارد و قانون‌های فیزیکی که ما با آن سروکار داریم، دیگر وجود ندارند. استیون هاوکینگ و فیزیکدان مشهور انگلیسی، «راجر پنروز» (Roger Penrose)، درزمینه‌ی تثبیت این مفهوم کارهای بسیار مهمی را انجام دادند. آن‌ها همچنین این تئوری را مطرح کردند که شاید جهان در ابتدا به‌صورت یک تکینگی گرانشی بوده است.

هاوکینگ، «جیمز باردین» (James Bardeen) و «براندون کارتر» (Brandon Carter) موفق به کشف ۴ قانون مکانیک سیاه‌چاله‌ها شدند. این قوانین را می‌توان معادل قوانین ترمودینامیک در نظر گرفت، با این تفاوت که تمرکز این قوانین معطوف به افق رویداد سیاه‌چاله‌ها است. در ژانویه‌ی ۱۹۷۱، رساله‌ی استیون هاوکینگ تحت عنوان «سیاه‌چاله‌ها»، جایزه‌ی مهم «بنیاد پژوهشی جاذبه» را برای او به ارمغان آورد.

سال‌ها پیش فیزیک‌دانان فکر می‌کردند که هیچ چیزی نمی‌تواند از سیاه‌چاله‌ها فرار کند. در سال ۱۹۷۴، هاوکینگ به این نتیجه رسید که سیاه‌چاله‌ها از خود تشعشعاتی ساطع می‌کنند. انتشار این تشعشعات احتمالا تا زمانی که این سیاه‌چاله‌ها انرژی داشته باشند، ادامه خواهد داشت. این تئوری هاوکینگ که بعدها به‌عنوان تابش هاوکینگ شناخته شد، بحث‌وجدل‌های زیادی را به راه انداخت. ولی بعد از انجام پژوهش‌های بیشتر، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین پیشرفت‌های فیزیک نظری در نظر گرفته شد.